اگر اسلام و تبیین مقام زن توسط نصوص دینی اسلامی نبود مسیحیت هم شناختی از زن حتی حضرت مریم(س) نداشت و شخصیت دارای مقام عصمت حضرت مریم(س) هم در لابه لای این جهالتها و این زندگیهای شبیه به درندگی از بین میرفت. اسلام زن را محترم معرفی کرد و مقام آن را با مرد مساوی دانست.
حجتالاسلام والمسلمین هادی سروش -استاد حوزه و دانشگاه- در خصوص مقام زن در اسلام و اینکه چگونه زن امروز ما میتواند به جایگاه اصلی خود بازگردد، اظهار کرد: در رابطه با مقام زن باید گفت زمانی که اسلام ظهور کرد شخصیت زنان از دو ناحیه مورد حمله بود: یکی حملاتی که عرب جاهل و جاهلیت عرب به مقام زن داشت و دیگری هم حمله غرب قبل از رنسانس نسبت به مقام زنان بود. نقطه توافق و وحدت هر دو چه در شرق و چه در غرب این بود که زن را مانند یک جاندار زنده که باید تمام منافعش را در اختیار دیگران قرار دهد میدانستند و زنان را به نوعی کالا تصور میکردند و در این زمان بود که اسلام اعلام موجودیت کرد و حقوق زن را استیفا و مقام برتر زن را به جهان معرفی کرد.
وی ادامه داد: میتوان ادعا کرد که اگر اسلام و تبیین مقام زن توسط نصوص دینی اسلامی نبود مسیحیت هم شناختی از زن حتی حضرت مریم(س) نداشت و شخصیت دارای مقام عصمت حضرت مریم(س) هم در لابه لای این جهالتها و این زندگیهای شبیه به درندگی از بین میرفت. اسلام زن را به عنوان یک موجود محترم معرفی کرد و مقام آن را با مرد مساوی دانست. وقتی آیات الهی را میخوانیم در سوره «توبه» در کنار مردان مومن، خداوند به زنان مومنه هم اشاره دارد؛ «إِنَّ الْمُسْلِمِینَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِینَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِینَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِینَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِینَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِینَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِینَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِینَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاکِرِینَ اللَّهَ کَثِیرًا وَالذَّاکِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِیمًا»، خداوند در این آیه تمام اوصاف کلامی که برای انسان و مرد تصور شده است برای زنان هم بیان میکند و تفاوتی قائل نمیشود و با این خط فکری، اسلام پیش آمده و خط بطلان بر زنده به گور کردن دختران و تبعیض بین زن و مرد کشیده است. از این رو شرق و غرب در تبیین شخصیت زن مدیون قرآن و اسلام و اهلبیت(ع) هستند.
این استاد حوزه در ادامه در مورد فعالیت اجتماعی زنان نیز خاطرنشان کرد: در رابطه با فعالیتهای اجتماعی مربوط به زنان ما دو منبع برای این موضوع داریم، منبع اول نصوص دینی ما است که از آیات قرآن و روایات تشکیل میشود و منبع دوم روش حضرت زهرا(س) است. در رابطه با قرآن ما میبینیم که خداوند متعال زنانی را معرفی میکند که وارد صحنه اجتماعی شدند و کارهای بزرگی کردند، برای مثال حضرت مریم(س) به عنوان یک زن محل معجزه الهی قرار گرفت و این طور نبوده که ایشان با فرزند کوچکی که بدون پدر به دنیا آمده است در یک گوشهای مخفی شود بلکه ایشان با فرزند خود در متن جامعه حضور داشتند و در مواجه با افراد مختلفی در جریان ولادت حضرت عیسی(ع) و پیامبری ایشان در جامعه حضور پیدا میکنند. همچنین میتوان به دختران حضرت شعیب(ع) اشاره کرد که از گوشه خانه به بیرون آمدند و در عرصه جامعه کار کشاورزی و دامداری و آوردن آب که از کارهای سخت آن روزها بود مشغول شدند و به اقتضای زمان خودشان کارهای سختی انجام میدادند.
سروش در ادامه بیان کرد: جدای از قرآن و داستانهای فراوان آن در سیره مبارکه حضرت زهرا(س) میبینیم که ایشان در جامعه زمانه خودشان نه تنها بعد از رحلت پیامبر(ص) بلکه برای کسب حق و حقوقش قبل از رحلت پیامبر(س) در جامعه حضور دارند، همچنین پاسخ به سوالات بانوان جامعه بخشی از اقدامات این بانوی بزرگ بوده است، حتی برخی مردان نیز سوالات خو را به زنانشان میگفتند تا از حضرت زهرا(س) پرسش کنند، در تاریخ داریم که حضرت زهرا(س) در برخی جنگها در پشت صحنه جنگ حضور داشتند و به مداوا مجروحین جنگ کمک میکردند. اینها نشان دهنده سیره حضرت زهرا(س) در اجتماع است.
وی افزود: علاوه بر قرآن، سیره زندگی حضرت زهرا(س) در برخی از روایات هم نشانههایی از حضور زنان در اجتماع را میبینیم، برای مثال یک روز اسماء در حالی که پیامبر(ص) در مسجد در حال سخن گفتن برای اصحابشان بودند بر پیامبر اکرم(ص) وارد شدند و نکاتی را در مورد زنان گفتند و چند پرسش از ایشان کردند، پیامبر(ص) هم پاسخ پرسشها را دادند و از اسماء خواستند تا آن را به زنان دیگر هم منتقل کند و سپس رو به اصحاب کردند و به آنها متذکر شدند که یک زن همچون اسماء چگونه می تواند دغدغه مند و اجتماعی باشد.
بازگشت زنان به جایگاه واقعی و چند عامل
این استاد دانشگاه در خصوص اینکه راه بازگشت یک زن به جایگاه واقعی خودش در جامعه چگونه رخ میدهد، گفت: ما سه عامل را باید در این خصوص در نظر بگیریم، ابتدا خود شخصیت زنان یک جامعه باید بخواهند تا وارد صحنه بشوند و سختیها را به جان بخرند و از منافع آن هم بهرهمند شوند وتا زمانی که اراده و اقدام نکنند اراده و اقدام دیگران در قبال آنها مفید نیست، عامل دوم در بازگشت زنان به جامعه مساله مربوط به فقه و مبانی دینی است. در طول سالهای اخیر با روشهای نو استنباطهای فقهی و پرباری را در خصوص زنان داشتهایم، مثلا در مورد اینکه زنان میتوانند قاضی یا عالم دینی باشند. مرحوم آیتالله حکیم از مراجع مهم قبل از آیتالله بروجردی تصریح میکنند آن روایاتی که در فقه داریم و زنان را از مقام فتوا محروم میکند دلالتش کافی نیست و زنان میتوانند فتوا بدهند، مرحوم آیتالله قمی شاگرد مرحوم خوئی نیز در شرح کتاب خودشان فتوا تصدی زنان نسبت به مقام مرجعیت را بیان میکنند، بسیاری از فقهای معاصر قائل هستند زن میتواند قاضی باشد و در مقام مرجعیت هم قرار بگیرد.
سروش یادآور شد: عامل سومی که میتواند در مقام بازگشت زنان به جایگاه اصلیشان در فعالیتهای اجتماعی کمک کند پس از «ارادهی زنان» و «فقه»؛ گذارههای «قانونی» است، قانون باید ممانعتهایی که در مقابل زنان و فعالیتهای اجتماعی آنها قرار دارد را تسریع کند. قانون باید براساس توان جسمی و فیزیکی خانمها همراه باشد و مقدار و کمیت کاری که انجام میدهند را مشخص و برخورد درستی در این زمینه داشته باشد. وقتی قانون سنگاندازیها را از مقابل رشد خانمها بردارد و راه احقاق حقوق آنها را تسهیل کند قطعا فعالیت زنان در عرصههای اجتماعی به جایگاه اصلی خودش در نصوص دینی باز میگردد.
وی در پایان گفت: اراده زنان، فقه و قانون هر سه عاملی است که باید دست افراد متحجر و تک بعدی را از آن کوتاه کرد و باید دست آنها را از رسیدن به این موضوعات بست زیرا تا وقتی که تک بعدی و تحجر در فکرمان نسبت به زنان داشته باشیم سه گذاره ذکر شده مغفول میماند. از این رو افراد متحجر و تندرو باید از صحنههای تصمیمگیری کنار زده شوند تا صحنههای اجتماعی آماده پذیرش زنان خلاق در کارهای آموزشی، هنری، اجتماعی و ورزشی باشند و با این کار استعدادهای زیادی شکوفا میشود که شگفتآور خواهد بود.
نظر شما